آنچه به اقتصاددانان بلندپرواز آموزش داده نمی شود
بسیاری از دانشکدهها حالا دیگر کلاسهایی در زمینه نظریه قیمت ارائه نمیکنند، به این معنی که آنها مشتی دانش را بدون خردمندی به دانشجویان انتقال میدادند. این بازی فکری اقتصادی را درنظر بگیرید: تولید سیب در یک صنعت رقابتی به بازار عرضه میشود. تولید گلابی را یک انحصارگر به بازار میفرستد. فرض کنید که قیمت فروش هر دو محصول یکسان باشد. شما گرسنه هستید و با خوردن یک سیب یا گلابی به یک اندازه رضایت و مطلوبیت کسب خواهید کرد. اگر به حفاظت از منابع اجتماعی و جمعی اهمیت میدهید، کدام را باید بخرید؟
اکثر دانشجویان سالدوم کلاس کارشناسی اقتصاد من میتوانند این مساله را که من در یک امتحان مطرح کردم، حل کنند. تقریبا هیچکس دیگری نمیتواند حل کند. من آن را روی بسیاری از وکلا، حسابداران، کارآفرینان و دانشمندان باهوش امتحان کردهام. آخرین نسخه چت جیپیتی نیز نمیتواند. ابتدا جواب را به شما میگویم؛ سپس نتیجه اخلاقی آن را برایتان توضیح میدهم. در یک صنعت رقابتی، قیمتها شاخص بسیار خوبی از هزینههایی هستند که صرف تولید منابع میشود. در شرایط انحصاری، قیمتها معمولا نشاندهنده یک حاشیه سود و اضافه هزینه چشمگیر است، بنابراین یک عدد سیب یکدلاری که توسط یکی از تعداد بسیار زیاد رقبا فروخته میشود، احتمالا برای تولیدشدن، به منابعی به ارزش تقریبا یک دلار نیاز دارد. یک عدد گلابی یک دلاری که توسط یک انحصارگر فروخته میشود به احتمال زیاد به منابعی به ارزش ۸۰سنت نیاز دارد. برای به حداقل رساندن مصرف منابع، باید گلابی را خریداری کنید.
نتیجه اخلاقی این مساله این است که ما به اقتصاددانان آموزشدیده نیاز داریم. اقتصاددانان چیزهایی را میدانند که درست و مهم است و برای هرکسی که آموزش درستی ندیده است کاملا غیرقابل درک است و حداقل در حالحاضر، این شامل روباتها نیز میشود. اقتصاددانان یاد میگیرند که با کمک واقعیات بهسرعت، بهدرستی و با دقت استدلال کنند و به نتیجهگیری مهم برسند. این مهارت معمولا در دورههایی بهنام نظریه قیمت یا گاهی نظریه قیمت شیکاگو به افتخار مکان دانشگاهی که تدریس میشود، جاییکه توسط اهل فنی مانند میلتون فریدمن، جورج استیگلر، گری بکر و دیردری مککلاسکی به شکل هنری تبدیل شد. گذراندن یک دوره درنظریه قیمت بسیاری از مطالب مشابه یک دوره در اقتصاد خرد را پوشش میدهد و عجیب اینکه دفترچههای راهنمای رشته اقتصاد در دانشکدهها اغلب از این دو عنوان درسی بهجای هم استفاده میکنند، اما نظریه قیمت تاکید بسیار بیشتری بر حل مساله و کاربردهای دنیایواقعی دارد. یک دانشجوی خوب اقتصاد خرد میتواند در مورد قیمتگذاری انحصاری مقاله بنویسد. یک دانشجوی خوب نظریه قیمت میتواند بازی فکری من را حل کند. اینطور بهنظر میرسد که نظریه قیمت در حال محوشدن از برنامه درسی اقتصاد است. با بررسی پیشنهادات دروس چند گروه برتر اقتصاد، میبینم که دروس ارائهشده در اقتصاد خرد نظری بسیار بیشتر و درنظریه قیمت بسیار کمتر از پنج سالپیش ارائه شدهاست. من با بسیاری از اقتصاددانانی که متوجه همین موضوع شدهاند، صحبت کردهام. درباره علت اینکه چرا این اتفاق میافتد مطمئن نیستم. شاید توسط دانشجویانی هدایت میشود که خواستار دورههایی هستند که در آنها میتوانند فقط با حفظکردن مطالب کتاب درسی بهجای یادگیری نحوه فکر کردن، موفق شوند، اما اگر متخصصان علم اقتصاد یاد نگیرند که چگونه در مورد اقتصاد فکر کنند، پس چهکسی این کار را خواهد کرد؟
این هم یکی دیگر از سوالات امتحانی من است: بعد از وقوع یک یخبندان و سرمازدگی در ایالت فلوریدا که نیمی از محصول پرتقال را از بین میبرد، قیمت پرتقال بیش از دوبرابر میشود و باغداران پرتقال از درآمدی بادآورده بهرهمند میشوند. آیا این شاهدی از وجود قدرت انحصاری درمیان پرتقالکاران است؟
پاسخ یک نه قاطع است، چون اگر سودهای بادآورده به این راحتی در دسترس باشد، هیچ انحصارگری منتظر وقوع یک سرمازدگی نخواهد بود. پرورشدهنده پرتغال مدتها قبل از فرارسیدن سرما، اقدام به جلوگیری از ورود نیمی از محصول خود به بازار خواهد کرد که احتمالا با کاشت پرتقال کمتر این کار را خواهد کرد. اکثر دانشجویان من جواب درست این سوال را میدانند، با این حال زمانیکه من همین سوال را برای دانشجویان برتر رشته اقتصاد در یک دانشکده معتبر که حالا دیگر نظریه قیمت را تدریس نمیکند، مطرح کردم، هریک از آنها توانستند نظریه مربوطه را توضیح دهند اما نتوانستند به این سوال بهدرستی پاسخ دهند. چه تعداد از این دانشجویان بهعنوان تنظیمکننده ضدانحصار، شغلی خواهند داشت؟
اقتصاد بدوننظریه قیمت، دانش بدون خردمندی است. هر اقتصاددانی میتواند دادهها را تجزیه و تحلیل کند تا تخمین بزند که با اجباریکردن داشتن صندلی برای کودکان نوپا در هواپیما، چه تعداد زندگی را نجات خواهید داد، اما یک نظریهپرداز قیمت در ادامه خواهد پرسید؛ وقتی افزایش قیمت بلیتهای هواپیما (به علت ایجاد صندلی اضافی برای کودکان) باعث میشود خانوادهها بهجای سوار هواپیماشدن، با خودرو رانندگی کنند-که بسیار خطرناکتر است-چه تعداد جان اضافی از دست میدهید. نظریه قیمت، سیاستگذاران عاقلتر و رایدهندگان عاقلتری را تربیت میکند. اگر ما نتوانیم این درس بسیار مهم را آموزش دهیم، یک تراژدی برای همه خواهد بود.
دیدگاه خود را بنویسید