اقتصاد خرد
کتاب اقتصاد خرد
-
🔹 نویسندگان: پل کروگمن، رابین ولز
🔹 ترجمه: هاتف سیدپور
🔹 ناشر: میراث اهل قلم
🔹 طراح گرافیک: سیدعلیرضا میرزامصطفی
🔹 صفحه آرا: محمدرضا لریچی
🔹 ویراستار: حسین محمدیانی
🔹 نوبت چاپ: اول/ پاییز 1402
🔹 تیراژ: 400 نسخه
🔹 تعداد صفحات: 428 صفحه
✅ دانلود فایل شناسنامه - دیباچه - فهرست مطالب و درباره نویسندگان
✅ دانلود مقدمه
✅ دانلود فصل اول
✅ دانلود منابع و ضمایم
📒 ترجمه این اثر تقدیم میشود به
دکتر منوچهر فرهنگ، پدر علم اقتصاد ایران
«راز توسعه نیافتگی ایران ،جهل است» این را در سال 1386دکتر منوچهر فرهنگ به من گفت. وقتی گفتوگوی مفصل من با دکتر فرهنگ در روزنامهها و خبرگزاریها منتشر شد او از 88سالگی عبور کرده بود.
دکتر فرهنگ که زمانی طولانی رئیس انجمن اقتصاددانان ایران بود را پدر علم اقتصاد ایران میدانند. از او کتابهای بسیاری چه به شکل ترجمه یا تالیف منتشر شده است.
او بود که جامعه علمی ایران را با اندیشههای جان مینارد کینز آشنا کرد. ترجمه کتاب«نظریه عمومی اشتغال،بهره و پول» نوشته کینز کار دشواری بود چون هنوز بسیاری از واژهها در فارسی معادل سازی نشده بود و به همین خاطر دکتر حسین پیرنیا که خود زمانی شاگرد کینز بود، وقتی ترجمه اثر استادش را به دکتر فرهنگ پیشنهاد کرد، گفته بود: «یک چرم خامی انداختم توی دهن دکتر فرهنگ تا دندوناش رو خرد کنه!» اما دکتر فرهنگ از پس این کار دشوار برآمده بود و آن دستمزد 15هزار تومانی که به قول خودش میتوانست با آن خانه بخرد را گرفته بود. کتاب مرجعش یعنی فرهنگ علوم اقتصادی( انگلیسی - فارسی) سالهای متمادی راهنمای مترجمان فارسی زبان بود. او به من گفت برای تهیه این فرهنگنامه پنجسال وقت صرف کرده و روزی که منتشر شد حتی مخالفانشآنرا تحسین کردند. خوشحال بود که فارسی زبانان تاجیک و افغانستانی هم از این فرهنگنامه استفاده میکنند. او بسیار سخت کوش، منظم و با برنامه بود و به جان ،دغدغه توسعه ایران را داشت. وقتی متن گفتگوی ما در رسانهها منتشر شد، نامهای برای من فرستاد و نوشت:
دوست گرامی جناب آقای سیدپور
از آن جا که من در زندگی هیچ لطفی را بدون پاسخ نگذاشته ام، بدین وسیله مراتب سپاسگزاری خود را در جوابیه مصاحبه شما مینویسم که سخن کز دل براید لاجرم بر دل نشیند.
منوچهر فرهنگ
حالا او سالهاست روی در نقاب خاک کشیده اما آثار علمیاش همچنان پا برجاست.
با کمال احترام و افتخار و به عنوان یک عضو کوچک انجمن اقتصاددانان ایران ترجمه این اثر را تقدیم میکنم به او که سالها پیش از ما راه اندیشیدن اقتصادی را گشود!
روحش شاد!
هاتف سیدپور
📒 درباره نویسندگان کتاب
پل کروگمن برنده جایزه نوبل اقتصاد در سال8002 است که 41 سال در دانشگاه پرینستون تدریس کرد و از سال 5102نیز با مرکز فارغالتحصیلان دانشگاه سیتی نیویورک و مرکز مطالعات درآمد لوکزامبورگ همکاری دارد که تمرکز اصلی آن تحلیل نابرابریهای درآمدی در سطح جهان است. او مدرک کارشناسی خود را از دانشگاه ییل و مدرک دکترای اقتصاد را از امآیتی دریافت کرده است و قبل از تدریس در دانشگاه پرینستون در دانشگاههای معتبر دیگری همچون دانشگاه ییل، استنفورد و امآیتی به تدریس مشغول بوده است. او همچنین به مدت یک سال بهعنوان یکی از اعضای شورای مشاوران اقتصادی در دولت ایالات متحده آمریکا در فاصله سالهای 2891تا 3891فعالیت کرد.
تحقیقها و مطالعات پل کروگمن حول محور موضوعاتی همچون تجارت بینالملل، جغرافیای اقتصادی و بحرانهای ارزی متمرکز بوده است. در سال 1991 مدال جان بیتس کلارک از طرف انجمن اقتصاد آمریکا به او اهدا شد.
یکی از تخصصها و مهارتهای کروگمن نوشتن درباره اقتصاد برای مخاطبان عام و غیر اقتصاددانان است و به همین دلیل هم هست که او سالهاست بهعنوان ستوننویس دائمی با روزنامه نیویورکتایمز همکاری دارد.
او تاکنون چندین کتاب پرفروش در زمینه اقتصاد نوشته است که از جمله آنها میتوان به این کتابها اشاره کرد:« این رکود را همین الان متوقف کنید»،«بازگشت اقتصاد رکود و بحران سال8002»،«وجدان لیبرال»،«رفاه ناچیز و عصر آرزوهای بربادرفته».
رابین ولز استاد و پژوهشگر اقتصاد در دانشگاه پرینستون است که مدرک کارشناسیاش را از دانشگاه شیکاگو و مدرک دکترایش را از دانشگاه برکلی کالیفرنیا گرفته و سپس پست دکترای خود را از ام آیتی دریافت کرده و اکنون در دانشگاههای میشیگان، ساوت همپتون (انگلستان)، استنفورد و ام آی تی تدریس میکند.
تجربه دانشجویان
چندین برابر هزینه ای که کردم بدست آوردم
خیلی چیزها از این دوره ها یاد گرفتم
دوره مستر (فارکس و درامد دلاری ) فوق العاده بودن
بورس برای من جذاب تر بود
از همون ابتدا با دوره پیشبینی بودم
پیشبینی علاقه ام رو به شاخه مالی بیشتر کرد
همه دوره ها رو دارم اما پیشبینی و مستر تکنیکال عالی هستند
مسترتکنیکال (درامد دلاری و فارکس ) فوق العاده بودن ، بیشتر از همه دوره ها به دردم خورد
همکاران پشتیبان دوره بنده رو خوب راهنمایی می کردند
دوره پیشبینی برای من مفیدتر بوده ، ای کاش برخی مطالب vip از فشردگی دربیاد و زمان بیشتری داشته باشه
دوره پیشبینی بیشتر از همه دوره ها برای من مفید بود
مشکلاتی که ترید بدون آموزش ایجاد می کند!
قسمت جالب آموزش ها کجاست؟
درس های سختی که فرا گرفتم!
دوره مسترتکنیکال(فارکس ودرآمد دلاری) چطور دوره ای است؟
پیشبینی خیلی خوبه ولی ایکاش یک کم بیشتر بود
نقطه ضعف آموزش های ما چیست؟
تجربه دانشجویان
تجربه دانشجویان
تجربه دانشجویان
تجربه دانشجویان
تجربه دانشجویان
تجربه دانشجویان
تجربه دانشجویان
مقدمه
یک شرکت معمولی به نام زندگی
بعدازظهر یک روز بهاری در سال 2012در نیوجرسی: هزاران نفر از دور و نزدیک به مراکز خرید این شهر هجوم آوردهاند و مشغول خرید هستند و اتفاقاً خیلی هم خوشحالاند. چرا که نه؟! در مغازهها و فروشگاههای این مراکز خرید بزرگ همه چیز پیدا میشود و بسیاری از این چیزها کالاهای غیرلوکسی هستند که خیلیها از عهده خریدشان برمیآیند و نیازی نیست برای خرید آنها پول خیلی زیادی بپردازند.
همین اتفاق در شهرها و ایالتهای دیگر آمریکا هم میافتد و مراکز خرید آنها هم میزبان میلیونها نفر خریدار مشتاقی است که بعدازظهرهای یکشنبه را برای خرید اجناس و کالاهای معمولی موردنیازشان انتخاب کردهاند و اتفاقاً علم اقتصاد هم بیشتر به موضوعات مرتبط با همین چیزهای معمولی میپردازد و به همین دلیل هم هست که آلفرد مارشال، علم اقتصاد را این گونه توصیف کرده است: مطالعه بر روی انسان در قالب یک شرکت معمولی به نام زندگی.
سؤال اینجاست که علم اقتصاد درباره این شرکت معمولی چه میتواند بگوید؟
به طور حتم خیلی چیزها و آنچه ما در این کتاب به شما نشان خواهیم داد پاسخ سؤالات پرشمار و مهمی است که پیرامون زندگی اقتصادی انسانها در سرتاسر جهان مطرح بوده و هست و خواهد بود از جمله سؤالات زیر:
نظامهای اقتصادی چگونه کار میکنند؟ و چگونه تحویل کالاها را مدیریت میکنند؟
چه موقع و چرا نظامهای اقتصادی به بیراهه میروند و باعث میشوند تا مردم از خود رفتارهای غیرمولد نشان دهند؟
چرا اقتصادها دچار فراز و نشیب میشوند؟ و چرا بعضی سالها برای اقتصاد سال بد میشوند؟
چرا سالهای رونق اقتصاد بیشتر و طولانیتر از سالهای بد اقتصاد به طول میانجامند؟ و چرا آمریکا و بسیاری دیگر از کشورهای توسعهیافته در طول زمان ثروتمندتر میشوند؟
دستهای نامرئی
آنچه که در مراکز خرید در سرتاسر آمریکا و کشورهای توسعهیافته و ثروتمند اتفاق میافتد در نتیجه نقشآفرینی دستهای نامرئی تأثیرگذاری شکل میگیرند و موجب تولید کالاها و خدماتی میشوند که خانوادههای معمولی قادر به خرید آنها هستند. در واقع، آنچه ما در اینجا با آن روبرو هستیم یک اقتصاد مطلوب و مؤثر است که میتواند فعالیتهای تولیدی را نظم ببخشد و از یک سو به تولید کالاها و خدمات موردنیاز مردم کمک کند و از سویی دیگر کالاها و خدمات تولید شده را به دست کسانی که خواهان و نیازمند آنها هستند، برساند. در این میان ما با علم اقتصاد نیز سروکار داریم که عبارت است از یک علم اجتماعی که به مطالعه در مورد تولید، توزیع و مصرف کالاها و خدمات میپردازد.
بنابراین، اقتصاد آمریکا میکوشد تا وظایفی که بر عهده دارد را به بهترین شکل ممکن انجام دهد و به این دلیل به آن اقتصاد بازار آزاد گفته میشود که در آن، تولید و مصرف کالاها و خدمات در نتیجه تصمیمهای متمرکزی اتفاق میافتند که توسط شرکتها و اشخاص گرفته میشوند. البته در کشوری مانند آمریکا یک مرجع واحدی وجود ندارد که به مردم بگوید چه چیزی را تولید یا مصرف کنند یا محصولات تولیدی خود را به کجا بفرستند؛ بلکه آنچه در اقتصاد آمریکا جریان دارد بر پایه وجود آزادی و بهرسمیتشناختن حق انتخاب است و در نتیجه هم تولیدکننده آزاد است هر چه که میخواهد و فکر میکند تولید آن پرسودتر است را تولید کند و به هر کس که میخواهد بفروشد و هم مصرفکننده آزاد است هر چه که دوست دارد و به آن نیاز دارد را بخرد.
نوع دیگری از نظامهای اقتصادی که نقطه مقابل اقتصاد بازار آزاد بهحساب میآید، اقتصاد دستوری است که در آن یک مرجع واحد اقدام به تصمیمگیری در مورد تولید و مصرف میکند و مشخص مینماید که چه چیزهایی تولید و مصرف شوند. نمونه بارز چنین اقتصادی را میتوان در اتحاد جماهیر شوروی در فاصله سالهای 1917 تا 1991 مشاهده کرد که البته عملکرد مطلوبی نداشت و با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 به شکست انجامید چرا که در آن دوران تولیدکنندگان در شوروی قادر به تولید خیلی چیزها نبودند چرا که یا اجازه این کار را نداشتند یا اینکه مواد خام موردنیاز برای تولید خیلی چیزها را در اختیار نداشتند یا اینکه پس از تولید بعضی محصولات نمیتوانستند برای محصولات تولیدشده مشتری پیدا کنند. در این حالت مصرفکنندگان هم در تأمین بعضی کالاهای موردنیازشان دچار مشکل بودند چرا که یا آن کالاها بهاندازه کافی تولید نمیشدند یا بهدرستی توزیع نمیشدند.
آدام اسمیت، اقتصاددان مشهور اسکاتلندی در سال 1776 در کتاب مشهورش با عنوان ثروت ملل به این موضوع پرداخته که تمایل مردم برای دنبالکردن منافع و خواستههای خود چگونه به تحقق خواستهها و منافع کل جامعه منجر میشود و از این نقشآفرینی مردم جامعه با عنوان دستهای نامرئی یاد میکند که مدیران اقتصادی از آن بهمنظور بهرهگیری از قدرت تأثیرگذاری مردم باهدف خدمت به خود آنها استفاده میکنند.
مطالعه درباره اینکه مردم چگونه تصمیمهای اقتصادی میگیرند و این تصمیمگیریها چه تأثیراتی بر هم دارند را، اقتصاد خرد1میگویند. یکی از مباحث اصلی در زمینه اقتصاد خرد همان چیزی است که آدام اسمیت بهصراحت به آن اشاره داشته است و آن اینکه تمایل مردم برای دنبالکردن منافع و خواستههای خود به تحقق خواستهها و منافع کل جامعه منجر میشود و به همین دلیل هم هست که ضرورت دارد هر جامعهای یاد بگیرد چگونه با کمکگرفتن از دستهای نامرئی مردمی که به دنبال دستیابی به خواستهها و منافع خود هستند، میتوان به تحقق منافع کل جامعه کمک کرد و این دقیقاً همان چیزی است که اقتصاد بازار آزاد به دنبال آن است.
بااینهمه باید دانست که این دستهای نامرئی همیشه و در همه حال مثبت و سازنده نیستند و ممکن است که شرایط بهگونهای رقم بخورد که این دستهای نامرئی نقشی مخرب و منفی بازی کنند و به بروز رفتارهای غیرمولد منجر شوند.
سود من، ضرر تو
هنگامی که ترافیک در یک گذرگاه روان است و تعداد خودروهایی که در حال حرکت هستند زیاد نیست، منافع تمام رانندگان بهآسانی و بهسرعت تأمین میشود و همه چیز خوب است. اما هنگامی که ازدحام خودروها زیاد میشود و ترافیکهای سنگین شکل میگیرند، همه چیز به هم میریزد و در این حالت هر کدام از رانندگان تلاش میکنند تا با پشت سر گذاشتن سایر رانندگان و ممانعت از عبور آنها ،خودشان زودتر به مقصد برسند.
در دنیای اقتصاد نیز گاه همین اتفاق میافتد و تلاش بعضی اشخاص برای برآوردهکردن خواستهها و نیازهایشان به بهای جلوگیری از تحقق اهداف و خواستههای دیگران تمام میشود و این همان چیزی است که از آن با عنوان شکست بازار1یاد میشود. خبر خوب در این میان اینکه اگر شما آنچه که اقتصاد خرد به ما میگوید و در این کتاب به طور مفصل به آن پرداخته خواهد شد را بیاموزید آن گاه خواهید توانست علایم اولیه شکست بازار را شناسایی کرده و در جهت کنترل آن و یافتن راهحلهای مناسب برای برطرف ساختن آن گام بردارید.
زمانهای خوب، زمانهای بد
آن صحنههایی که در بعدازظهر یکشنبه بهاری نیوجرسی دیده میشد آن صحنههایی نبود که در سالهای 2008 دیده شد چرا که در آن سال، هم در نیوجرسی و هم در کل آمریکا پدیدهای به نام رکود حاکم بود و در نتیجه بسیاری از شرکتها اقدام به اخراج کارکنانشان در ابعاد وسیع کردند.
وقوع چنین دورههای ناخوشایندی یکی از پدیدههای رایج و تکراری در اقتصادهای مدرن محسوب میشود و علت آن هم این است که چرخهای اقتصاد همیشه بهصورت روان و درست نمیچرخند و نوسانات و فراز و نشیبهای شدیدی در آنها اتفاق میافتد در این حالت گفته میشود که اقتصاد دچار رکود شده و این همان اتفاقی است که اقتصاد آمریکا در سالهای 1973، 1981، 1990، 2001 و 2007 شاهد آن بوده است.
در واقع، رکود هم بهمانند شکست بازار جزو واقعیتهای زندگی ما محسوب میشود که برای حل آنها به تحلیلهای اقتصادی خاصی نیاز است که به آن اقتصاد کلان2 گفته میشود. به عبارت روشنتر، اقتصاد کلان به بررسی و تحلیل فراز و نشیبهای کل اقتصاد میپردازد و وقتی شما به مطالعه در مورد اقتصاد کلان میپردازید در واقع تلاش میکنید تا توضیح دهید چرا رکود اتفاق میافتد و سیاستهای دولتی چگونه میتواند باعث شود تا پیامدهای منفی نوسانات اقتصادی به حداقل برسد.
بااینحال، باید دانست که اگرچه اقتصاد آمریکا همیشه با فراز و نشیبهای بسیاری و دورههای رکود متعددی روبرو بوده؛ اما در مجموع باید دانست همیشه دورههای رونق اقتصادی از دورههای رکود بیشتر و طولانیتر بوده است.
حرکت روبهجلو
در اوایل قرن بیستم بسیاری از آمریکاییها در شرایط فقر مطلق زندگی میکردند و تعداد افرادی که از رفاه خوبی برخوردار بودند بسیار اندک بود بهنحویکه فقط 10درصد خانهها در آمریکا دارای آب لولهکشی و سرویس بهداشتی مناسب بودند و فقط 8درصد خانهها دارای سیستم گرمایشی بودند و 2درصد خانهها برق داشتند. علاوه بر این تعداد افرادی که ماشین داشتند و یا در خانههایشان از امکاناتی مانند ماشین لباسشویی و تهویه هوا بهره میبردند، بسیار اندک بود.
هنگامی که وضعیت الان آمریکاییها را با آن دوران مقایسه میکنیم در مییابیم که سطح رفاه و کیفیت زندگی بسیاری از آمریکاییها تغییر پیدا کرده و خیلی بهتر شده و این همان چیزی است که از آن با عنوان رشد اقتصادی 1یاد میشود که به افزایش توانایی اقتصاد برای تولید کالاها و خدمات بیشتر و بهتر اشاره دارد.
حال سؤال اینجاست که چرا اقتصاد آمریکا در طی زمان رشد کرده است؟ و چرا رشد اقتصادی در بعضی دورهها سریعتر و بیشتر و در بعضی دورهها کندتر و کمتر بوده است؟ اینها سؤالاتی کلیدی و مهم هستند که اقتصاددانان پاسخهای خوبی برای آنها دارند.
موتوری برای اکتشاف
ما امیدواریم که توانسته باشیم شما را متقاعد کرده باشیم که «شرکت معمولی زندگی» یک مفهوم خیلی فوقالعاده و کلیدی است و با شناخت درست آن میتوان به سؤالات مهم و حساسی پاسخ داد و ما در این کتاب سعی میکنیم تا پاسخهایی قانعکننده برای سؤالات پرشماری ارائه دهیم که در ارتباط با موضوعات و پدیدههای اقتصادی مختلف مطرح هستند.
عضویت در خبرنامه
برای عضویت در شبکه هاتف شماره تلفنتان را برای ما ارسال نمایید.
-
سوالات متداول
-
درس ها
-
نظرات کاربران
ثبت نظر
-
فقط اعضا می توانند نظر خود را ارسال نمایند
-